خبرگزاری مهر؛ گروه مجله-محدث تکفلاح: حضور حاج قاسم سلیمانی تنها به داخل مرز ایران محدود نمیشد و با گذشت سه سال از شهادت وی، هر روز ابعادجدیدی از خدمات او به جهان اسلام رخ نمایی میکند. «محمدهادی نعمتی» کارگردان مستند «حواریون موصل» در مورد حاج قاسم، به خبرنگار مهر گفت:
موصل شهری است که به دو بخش تقسیم میشود، موصل قدیم و موصل جدید، بعد از اینکه موصل جدید آزاد میشود داعش به طور کامل در موصل قدیم میرود و ما وقتی وارد موصل جدید شدیم بخشی از شهر آزاد شده بود و موصل قدیم هنوز دست داعشیها بود. البته که اواخرش بود و دیگر داشتند شهر را تخلیه میکردند.
ما به سختی وارد موصل شدیم. از آنجایی که حفاظتها، حفاظتهای سنگینی بود و درست هم بود. یعنی حق این بود که هر کسی و هر گروه رسانهای وارد شهر نشود یا کسانی در پوشش رسانهای کار تروریستی بکنند. برای ما خیلی سخت بود که مثلاً بدون هماهنگی با جایی، بخواهی وارد موصل بشوی ولی این اتفاق برای ما افتاد. دلیلش هم کتائب بابلیون یا مسیحیان مدافع حرم بود. هم جمع و جور تر بودند و هم گردان کوچکی بودند و خیلی راحت میشد به آنها نزدیک شد و با آنها همکاری کرد.
این بود که ما با این دوستان وارد موصل شدیم. از بغداد که هماهنگیهای سفر داشت انجام میشد، ایدهای سالهای پیش در ذهن من بود. اینکه «امام حسین (ع) در اندیشه مسیحیت» که باعث شد سالها بعد از آن من مستند «مرثیه ای از انجیل» را در همان عراق بسازم. آن کشیشی که در ایام اربعین به زیارت میآید.
این ایده سالها که در ذهن من بود و آنجا وقتی با گردان بابلیون مواجه شدم جرقه «لشکر آخر الزمانی مسحیت» به ذهنم زد و خدا را شکر همه چیز دست به دست هم داد که ما وارد موصل بشویم و با این دوستان داخل مقرشان یا در کلیساهایشان برویم. خدا را شکر مقدماتی فراهم شد که این مستند ساخته بشود.
زندگی من امن میشود
من هم دقیقاً مثل همه مردم بعد از اتفات سوریه و عراق که کم کم حاج قاسم را شناختند، شناختم. من توفیق نداشتم حاج قاسم را از نزدیک ببینم ولی در عملیات آزادسازی «بیجی» که قبل از این مستند یک کار دیگری انجام داده بودم و همینطور بعد از شهادت حاجی هم از مرز ترکیه تا مارون الراس رژیم اشغالگر، یک مستند برای حاج قاسم ساخته بودم با نام «اوایل ژانویه».
این جملهای که میگویم را کاملاً درک کردم. یعنی کاملاً دیدم. یعنی کاملاً در روایت آخرالزمان خوانده بودم که «انقدر مسیر شامات مسیر امنی میشود که یک زن میتواند یک صندوقچه ای از طلا را روی سرش بگذاره و بدون هیچ مزاحمتی عبور بکند.»
روزهای اول که داعش حمله کرده بود به سوریه و همان موقع دوباره رفت عراق و استان الانبار و بخشهایی از موصل را گرفت، فیلمهایی که میآمد بیرون را که میدیدیم با خودم میگفتم که «باورمان نمیشود. مگر میشود این مسیری که الان وضعش این است انقدر امن بشود؟» ولی بعد از شهادت حاجی که من در این مسیر حرکت کردم این را با چشم خودم دیدم، که این مسیر کاملاً امن بود!
به جز آن تکه غده سرطانی که ان شاءالله آن هم امن میشود و رد پای حاج قاسم را نه در زندگی خودم در منطقه یک رد پای امن کننده دیدم. همانطور که زندگی خودم را هم امن میکرد. من هرجایی که مستندی سوژهای یا پروژهای برای یا با موضوع حاج قاسم کار میکنم یا حتی به چنین چیزی فکر میکنم، احساس میکنم آن دوره از زندگی من یک زندگی کاملاً امنی میشود.
فقط به خاطر حاج قاسم
یک اتفاق برای عملیات آزاد سازی موصل افتاد، اگر خاطرتان باشد. آن هم این بود که یکی از مسئولین آن زمان راجع به عراق حرفی را زد که این حرف باعث شد ایرانیها در عملیات آزاد سازی موصل نقش کمتری داشته باشند. حرف خیلی بدی را زد و عراقیها را نارحت کرد و متاسفانه تفرقه انداخت. در عملیات آزاد سازی موصل یکسری بچهها حالشان غریبانه بود.
بحث طراحی عملیات و عملیات کردن کار خود شخص حاج قاسم بود. مهمترین نکتهای که من در موصل دیدم این بود که اینها داعیه شان بر این بود که ما در دفاع از اهل سنت آمدیم مثلاً داریم از اهل سنت دفاع میکنیم. یا مثلاً میگفتند: «شیعیان اینها را اذیت کردند و ما داریم از آنها دفاع میکنیم»
کسانی که آنجا از ما دفاع میکردند کسانی بودند که مثل پروانه دور ما میچرخیدند و نمیگذاشتند که خم به ابروی ما بیایید. همهشان از بچههای اهل سنت بودند. ضمن اینکه همه آنها فقط بخاطر ارادتی که به حاج قاسم داشند، اینگونه هوای ما را داشتند و کنار ما بودند. در موصل این خیلی مطلب مهمی بود، چیزی که من به عینه و به شخصه دیدم.
مسلمان و مسیحی فرقی نمیکرد
یک خاطره دیگری از موصل و حاج قاسم عرض کنم خدمتتان. در کلیسای جامع موصل، کلیسای اصلی شهر موصل، موقعی که ما وارد شدیم (قبلش من فیلمهای داعش را در مورد مسیحیت دیده بودم، داعش فیلمهایی که میسازد معمولاً عنوان دارد مثلاً (بلاد فارس) مثلاً راجع به بلاد فارس میسازد یا راجع به مسیحیت میسازد، در بخش رسانهای خودش خیلی دسته بندی شده کار میکرد. توی فیلم مسیحیتش فیلمی که برای مسیحیت ساخته بود. روی دیواره کلیسا عکس حاج قاسم را قرار داده بودند و با تیر به عکس حاج قاسم شلیک میکردند.میتوانستند خیلی افراد دیگر را بگذارند. مثل بزرگان مسیحیت. چرا حاج قاسم رو میگذارد و شلیک میکند؟
یعنی حاج قاسم در این قصه آزاد سازی موصل، قصه آزاد سازی عراق و قصه آزاد سازی شامات، فرقی برایش نمیکرد مسلمان باشد یا مسیحی باشد یا شیعه باشد، سنی باشد هیچکس برای او فرقی نمیکرد. واقعاً امنیت را آورده بود. اینها با شخص حاج قاسم مشکل داشتند و با عقیده و مکتب حاج قاسم مشکل داشتند.
بعد از پخش مستند از صدا و سیما، بازخوردی هم که از بینندگان داشتم بحث آوارگی در مستند مربوط به پلان آخرالزمانی بود که دارد. در این پلان جمعیت خیلی زیادی از مردم آواره و کوله پشتی به دست دارند از موصل (از موصل قدیم) فرار میکنند. من اصلاً نمی دانم دارند کجا میروند؟ این پلان بازخوردش خیلی خوب بود. یعنی همه راجع به این پلان با من صحبت میکردند که اینها کجا داشتند میرفتند؟ گفتم «نمی دانم» چه کسی حمایتشان میکرد؟ قرار بود کجا بروند؟ یکسری آدمی که نمیدانستند کجا میروند و فقط فرار میکردند و آن بحث نا امنی که اتفاق افتاده بود که مردم را از دیار خودشان فراری داده بود در این پلان کاملاً نمایان بود.
راویان جنگ، فاتحانند
ببینید، یک اصطلاحی وجود دارد که میگویند: «جنگ را همیشه فاتحان روایت میکنند!» و نکته جالب اینجا است که ما فاتح آن جنگ بودیم ولی نتوانستیم روایتش بکنیم.
از من میپرسند که آیا نوجوانها حاجی رو میشناسند یا نه؟ متاسفانه متاسفانه متاسفانه این مسئله در ایران دارد مافیای خودش رو پیدا میکند. نکته جالب اینجا است که در مورد حاج قاسم هم دارد مافیای خودش رو پیدا میکند. که چه؟ اینکه یک عده شدند متولی امر اینکه ما باید حاجی را به دنیا بشناسانیم و بقیه باید ذیل ما کار بکنند. این موضوع مسخره باعث این شده که بچههایی که یک ذره حرّ اند. یک ذره هنرمندند و فضا را درک میکنند. اینها خودشان رو از این کار دور میکنند. از کنار این قضیه میروند سراغ موضوعهای دیگر. میروند سراغ موضوعهایی که برایشان دردسر کمتری داشته باشد. نه اینکه از درد سر فرار کنند، منظورم این نیست. منظور این است که دنبال تفرقه اندازی نیستند که بخواهند حرفی بزنند و این کار را بکنند.
وگرنه روایت کسی مثل حاج قاسم توسط هرکسی میتواند صورت بگیرد. هر جایی صورت بگیرد چون این کاراکتر، کاراکتر خیلی مشخصی است. هرکسی میتواند راجع به او حرف بزند. انقدر این شخصیت بزرگ است که هر کسی میتواند راجع به او صحبت کند. از دید خودش، از زاویه خودش، از نگاه خودش در این مورد صحبت بکند. این بحث انحصار باعث نمیشود. اگر انحصار به یک گروه خاص بدانیمش، آرام آرام این میشود که دیگر ما چیزی از این شهید بزرگوار نمیشنویم. یا چیزی که تنها یک گروه مشخص میخواهند و این چیزی است که خودش نمیخواست.
فرار از دوربین
من که ارتباطی با ایشان نداشتم، اما تنها چیزی که از ایشان شنیدم و میدانم و میگویم این بود. این موضوع فرار از دوربین فرار از … در اوج فرار از شهرت، مشهور شد.
فیلم حواریون موصل مستندی با موضوع روایت مجاهدت گردانِ مسیحیِ بابلیون و حضور حاج قاسم سلیمانی در آزادسازی موصل است که اخیراً از شبکه دو سیمای جمهوری اسلامی ایران بخش شده است.
این فیلم با نویسندگی محمدهادی نعمتی در گروه تولیدات رسانهای میقات تهیه و تدوین شده است.
نظر شما